درباره ی من

سلام. من ملورینم.

عاشق ساختنم — یا همون خلق کردن.
اولش یه جرقه‌ست توی ذهنم، ی
ه ایده‌ی کوچیک.

بعد کم‌کم همون جرقه تبدیل می‌شه به یه پروژه.

برای من همه‌چی می‌تونه الهام‌بخش باشه؛

از صدای بارون گرفته تا یه رنگی که یهویی چشممو می‌گیره.

برنامه‌ای که باهاش شروع کردم اسم خاصی نداشت، یا اگه داشت، یادم نیست.

یه چیزی بود تو مایه‌های Flash Media Player که بابام با یه سی‌دی آورد.

نصبش کردیم روی کامپیوتر خونه.

یه نرم‌افزار کوچیک با کلی ذوق پشتش.

عکس‌ها رو می‌چیدم، آهنگ انتخاب می‌کردم، افکت می‌ذاشتم، و از نتیجه‌اش کیف می‌کردم.

همون‌جا فهمیدم ساختن چقدر می‌تونه لذت‌بخش باشه — حتی اگه فقط خودت ببینیش.

بعدش با دوربین هندی‌کم خونه‌مون، استاپ‌موشن می‌ساختم.

یه ماکت از استاروارز داشتم — فکر می‌کنم ماشینشون بود یا یه چیزی تو این مایه‌ها.

باهاش تمرین می‌کردم که راه بره، بدون اینکه دستام تو تصویر بیفته.

دوربینو ثابت می‌ذاشتم، ذره‌ذره جابجاش می‌کردم، و فریم‌به‌فریم ضبط می‌کردم.
همه‌چی بامزه بود، پر از ذوق، یه‌جوری واقعی‌تر از بازی‌های معمولی.

یه ویدیو ساختم. خام بود، ولی حس داشت.
بعدیش بهتر شد.
هی یاد گرفتم، هی ساختم.

ادیت برام مثل چسبه.
چیزها رو به هم وصل می‌کنه، بدون اینکه خودش معلوم باشه.
یه جور جادو که تصویر و صدا و حس رو با هم قاطی می‌کنه و یه چیزی درمیاد که نظر آدمو جلب می کنه.

هرچی جلوتر رفتم، ساختن برام طبیعی‌تر شد.
بعضی چیزا که اولش برام عجیب بودن، کم‌کم شدن بخشی از کارِ روزمره‌م.
یه وقتایی یکی ازم می‌پرسید این تیکه رو چطور ساختی،
جواب دادن
ش شد قشنگ‌ترین بخشِ ساختن.

حدودای ۲۰۰۹ یا ۲۰۱۰، درست قبل از اینکه از ایران برم، با چندتا از پسرای فامیل که یه شرکت خونگی راه انداخته بودن همکاری کردم.
نابغه‌های کدنویسی بودن و منم با یه‌جور رودرواسی خودمو انداختم وسط که به عنوان اینترن توی شرکتشون دعوت شم.
ماموریت هام معمولاً این بود که دوره‌های w3schools برای HTML و CSS و JavaScript و jQuery رو بخونم و یاد بگیرم، یا قالب‌های وردپرس رو راست‌چین کنم.
هر کدوم یه چالش بود و هر بار یه چیزی یاد می‌گرفتم.

با همه ی بچه‌های اون تیم دوست شدم.
وقتی رفتم مالزی و نمی‌تونستم برای تولد یکیشون هدیه بفرستم، براش یه کلیپ ساختم. با عکس و آهنگ و حس.
گذاشتمش تو یوتیوب، به‌صورت آنلیستد.
لینکشو دادم به خودش، و از بقیه‌ی دوستامون هم خواستم برن زیرش براش کامنت تبریک تولد بذارن.
همه‌ی اون حس نزدیکی، محبت و رفاقت، از هزاران کیلومتر دورتر، با یه ویدیو منتقل شد.

یه کاری که همیشه با عشق انجام می‌دادم، ساختن موزیک‌ویدیو برای تولد بود.
برای دوستام، فامیلا، هر کی که دوستش داشتم.
عکس‌هاشون، ویدیوهاشون، آهنگ تولد، یه متن خوشگل...
با هر برنامه‌ای که دم‌دستم بود، یکی درست می‌کردم و براشون می‌فرستادم.
یه عالمه عشق بود پشت هر فریم.

برای همین این دوره رو طراحی کردم.
یه مسیری که خودم با آزمون و تجربه ساختم، حالا نشونه‌گذاریش کردم برای کسی که داره از همون‌جا رد می‌شه.

ویدیو، اگه ادیت نداشته باشه، می‌تونه فقط یه تکه تصویر باشه با یه عالمه حس پخش‌و‌پلا.
ولی با ادیت، همون حس رو می‌تونی بچینی، نظم بدی، قشنگش کنی، موندگارش کنی.

اگه محصول یا خدماتی داری داری، یا چیزی برای گفتن، یا فقط می‌خوای یه تیکه از زندگی رو ثبت کنی که خودت ساخته باشی،
این دوره برای توئه.

اینجا قراره تمرین کنیم، بخندیم، اشتباه کنیم، اصلاح کنیم، و بسازیم. با هم.

سه ماه هم در ارتباط مستقیم با منی.
یعنی اگه جایی گیر کردی . سوالی داشتی، خواستی نشون بدی چی ساختی، یا فقط پرسیدی:
«ملورین ببین این خوب شده؟»
من هستم.

اگه با خلاقیت حال می‌کنی و از بازی با تصویر و صدا لذت می‌بری،
خوش اومدی.

بیا بسازیم 🎬